جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی عزتی: (تعداد کل: 1)
بی عزتی
[عِزْ زَ] (حامص مرکب) ذلت و خواری. بی احترامی :
چو بی عزتی پیشه کرد آن حرون
شدند آن عزیزان خراب اندرون.سعدی.
- بی عزتی کردن؛ بی حرمتی کردن : قدر چنان بزرگوار ندانستند و بی عزتی کردند. (گلستان).
چو بی عزتی پیشه کرد آن حرون
شدند آن عزیزان خراب اندرون.سعدی.
- بی عزتی کردن؛ بی حرمتی کردن : قدر چنان بزرگوار ندانستند و بی عزتی کردند. (گلستان).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.